رویاها کوتاه می آیند و می روند...و ما هنوز به دنبال گریز از... دلتنگی برای هم شعر میگوییم...
ببین...جانم...عزیزم...گوش هایت را کمی نزدیکتر بیاور...
دنیا گوشهایش تیز است...میخواهم بگویم دلتنگ نگاه عاشقانه ات شده ام...
میخواستم بگویم...دلم برای نفسهایت تنگ شده...وقتی نفس نفس... سرت را به روی شانه هایم تکیه میدادی...ولی اما...
اما مگر دنیا می داند... که بی هیچ واژه ای ...تو را در میان آغوشم بیت بیت خواهم کرد...
و تو را در مصرعی از شعر...بند بند خواهم کرد...در میان چشمان بیقرارم...مگر میداند دنیا...